.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
تنهایی راهبردی شیخ اعتدال
حسن روحانی این روزها در وضعیت یک بازنده تمام‌عیار قرار گرفته است. او به یک عزلت همه‌جانبه‌ای دچار شده و چه‌بسا ردصلاحیتش برای انتخابات خبرگان، سرآغازی باشد بر پایان حیات سیاسی وی.
تنهایی راهبردی شیخ اعتدال

الف: حسن روحانی را در برهه کنونی می‌توان یک بازنده‌ بزرگ قلمداد کرد؛ فردی که برخلاف انتظاراتش در بن‌بست سیاسی گرفتار شده و این روزها حامیان گذشته خود را پشت سرش نمی‌بیند و به عبارتی به تنهایی راهبردی دچار شده است. شیخ دیپلمات نه راست‌های میانه‌روی سابق را در کنار خود دارد، نه اصلاح‌طلبانی که از از سال 92 به بعد او را به کرسی قدرت رساندند و نه مردمی را که در دو انتخابات متوالی او را به‌عنوان ریاست جمهوری برگزیدند. روحانی مانده و سودای بازگشت به قدرت و هیچ‌کدام از ابزارهای لازم برای جامه‌عمل پوشاندن به این خواسته را ندارد و چه‌بسا رد صلاحیت او برای کاندیدا شدن در انتخابات مجلس خبرگان 1402 را بتوان سکانس پایانی حیات سیاسی او قلمداد کرد.

 

*راست‌ میانه‌ای که به سوی اصلاح‌طلبان چرخید

 

حسن روحانی تا اواخر دهه 70 جزو طیف راست‌های میانه عرصه سیاست بود که تحولات داخلی و خارجی، آرام آرام او را به‌سوی اصلاح‌طلبان هدایت کرد. او مشابه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، چهره‌ای اصول‌گرا بود که حتی مقابل اصلاح‌طلبان تعریف می‌شد اما قدرت‌گرفتن محمود احمدی‌نژاد، همپوشانی بسیاری بین نیروهای معارض ماقبل 84 و متحدین آن مقطع به بعد ایجاد کرد که اوج این اتحاد، انتخابات 88 و حمایت تمام از میرحسین موسوی و حتی فتنه‌گران و اغتشاشگران خیابانی آن زمان بود.

 

روحانی در کنار هاشمی نظام را آماج حملات و اتهامات قرار می‌داد و اگرچه در خلال وقایعی چون 25 بهمن 89 اردوکشی‌های خیابانی را نقد و حتی خواستار برخورد با عوامل آن شد اما تحولات سال‌های بعد و مواضع او حاکی از آن بود که روحانی همپوشانی بسیاری با اصلاح‌طلبان پیدا کرده و سعی دارد از میان بدنه اجتماعی این جریان برای خود یارکشی کند. او در اردیبهشت 92 و یک ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال، در سخنرانی انتخاباتی خود با حمله به کسانی که وقایع 88 را فتنه می‌‌خواندند، گفته بود: «اگر همچنان بعضی‌ها اصرار کنند که از لفظ فتنه در این رابطه استفاده کنند بنده هم مجبور می‌شوم خیلی از مسائل را که صلاح نمی‌بینم در این مقطع آن بازگو کنم و به زبان بیاورم که ممکن است به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید.» او در همان سخنرانی باز هم نظام را متهم و ریشه فتنه 88 را منتسب به حاکمیت کرد: «اگر می‌خواهیم به علت بروز اتفاقات ۸۸ که از آن به عنوان فتنه یاد می‌شود پی ببریم باید به دنبال ریشه‌های این اتفاق باشیم که مسئله اساساً از کجا شروع شد؟ آیا غیر از این بود که در مناظره تلویزیونی به کاندیداها علناً تهمت زده شد و صدا و سیما هم موضع مشخصی نگرفت و حتی به کاندیداهای مورد اتهام هم در آن مقطع و پیش از برگزاری انتخابات، اجازه دفاع از خود را ندادند که اگر این اجازه را می‌دادند نتیجه انتخابات جور دیگری رقم می‌خورد.»

 

روحانی که فردی سیاس و زیرک بود، به‌واسطه رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، انصراف محمدرضا عارف و حمایت کوچک و بزرگ اصلاح‌طلبان و البته کارنامه دولت نهم و دهم که در حوزه اقتصادی شرایط نامساعدی را رقم زده بود، توانست بر شکاف‌های موجود ایستاده و با شعار بهبود اقتصاد به‌واسطه تعامل با جهان به کرسی ریاست‌جمهوری برسد؛ فردی که شاید هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد در سپهر سیاست و در حضور چهره‌های نامداری روزی ردای ریاست‌جمهوری را بر تن کند اما از آنجایی که عرصه سیاسی پر از شگفتی‌هاست این اتفاق رقم خورد.

 

*ماه عسلی که به تلخی گرایید

 

روحانی پس از تصدی‌گری ریاست دولت با در کانون توجه قراردادن مسئله سیاست خارجی و مذاکره با غرب، پرونده هسته‌ای را از شورای‌عالی امنیت‌ملی به وزارت خارجه منتقل کرد و تمامی ابعاد چالش هسته‌ای تحت سیطره دولت قرار گرفت. حالا او با خیال راحت دیپلمات‌های دولت را روانه اروپا کرده تا بتواند توافقی با غرب را – ولو موقت و با دادن امتیازات فراوان – کسب کند. دولت روحانی توانست در آذرماه 92 و تنها چند ماه پس از روی‌کار آمدن، توافق ژنو را امضا و بدین ترتیب گام اول را برای به‌ثمر رساندن وعده‌هایش بردارد. از این مقطع به بعد روحانی توانست تندتر قدم بردارد و سرانجام در تابستان سال 94، برجام به امضا رسید؛ برجامی که تاریخ ثابت کرد چیزی جز خسارت محض نبود و بخش قابل‌توجهی از توانایی هسته‌ای را منهدم کرد اما افکار عمومی و مردم که سرمست از توافق با آمریکا و اروپا بودند گوشی برای شنیدن انتقادات دلسوزانه منتقدین نداشتند. یگانه راه برای حل مشکلات اقتصادی توافق با غرب ترسیم و بخش قابل توجهی از مردم هم مرعوب این تصویرسازی‌ها شده بودند و هر گونه مخالفتی با انواع تهمت‌ها و برچسب‌هایی چون کاسبان تحریم و دلواپسان پاسخ داده می‌شد.

 

با امضای برجام و گشایش‌های موقتی و حتی ناکافی پس از آن، روحانی تصور می‌کرد که در عرش قرار داشته و کسی یارای مقابله با او را ندارد؛ امری که در انتخابات 96 اثبات شد و 24 میلیون نفر او را برای بار دوم به‌عنوان ریاست‌ جمهوری اسلامی برگزیدند. اما این پیروزی‌های سرمست‌کننده دوام چندانی نداشت و دوره دوم روحانی، زمان جامه‌عمل پوشاندن وعده‌های انتخاباتی جمهوری‌خواهان بود. دونالد ترامپ در مناظرات و سخنرانی‌های انتخاباتی خود به‌صراحت بر خروج از برجام و بازگشت تحریم‌های ایران تاکید کرده و در حال رایزنی‌ها و فراهم‌کردن شرایط برای دوران مابعد تحریمی ایران بود.

 

روحانی و دولت اعتدال در هراس از وقوع این واقعه بودند که اعتراضات دی‌ماه 96 رخ داد و پشتوانه دولت ریزش قابل توجهی کرد. نارضایتی‌های اقتصادی رو به فزونی رفت و سردرگمی در تصمیم‌گیری‌ها نمود عینی بسیاری یافت تا اینکه در 18 اردیبهشت‌ماه 97 موعد خروج آمریکا از برجام فرا رسید. ترامپ در مقابل دوربین فرمان خروج ایالات‌متحده را امضا کرد و همان شب حسن روحانی با جمع‌آوری اعضای خود مقابل دوربین پخش زنده تلویزیونی، سخنرانی کرده و کم‌شدن شر یک موجود مزاحم از این توافق را مایه مباهات نامید! روحانی در آن سخنرانی که اضطراب و استیصال در چهره‌اش هویدا بود نشان داد که ایده‌ای برای دوران مابعد خروج آمریکا از برجام نداشته و اقدامات او از آن مقطع به بعد هم موید این گزاره است.

 

یک سال انفعال و عدم خروج از این توافق یا حتی کاستن از تعهدات و دلخوشی به وعده‌های پوچی چون اس‌.پی‌.وی و اینستکس تنها زمان را به ضرر ایران سپری کرد و اردیبهشت‌ماه 98 بود که گام اول کم‌کردن تعهدات برجامی به‌شکل بسیار ضعیفی برداشته شد؛ اقدامی که در مقاطع بعدی هم تکرار شد اما ذره‌ای غرب را برای احیای این توافق وادار نکرد و هیچ تغییری در سطح فشارهای اقتصادی وارده به ایران ایجاد نکرد. روحانی و دولتش از دوران مابعد خروج آمریکا از برجام تمام‌شده بودند و حضورشان موجب تزریق بحران به جامعه بود چون کلان‌ایده آنان یعنی توافق با غرب به شکست انجامیده بود.

 

روحانی به‌شکل نامطلوبی کشور را اداره می‌کرد و آبان‌ماه 98 و سه‌برابر کردن نرخ بنزین نشان داد که حضور او تا چه اندازه بحران‌سازی خواهد کرد. نیمه دوم سال 98 به بعد و وقایع تلخ آبان، شهادت سردار سلیمانی و ماجرای هواپیمای اوکراینی موجب تنزل وجهه وحشتناک روحانی و دولتش شد و دیگر هیچ کس حتی حامیان دیروز وی هم حاضر به همراهی او و دولتش نبودند. وقوع بحران‌های جهانی چون کرونا و مدیریت نامطلوب دولت وی هم مزید بر علت شد تا آخرین میخ بر تابوت دولت اعتدال زده شود و یک سال و نیم آخر دولت او همگان در انتظار خداحافظی روحانی با قدرت به‌سر بردند. 

 

*از تحویل قدرت تا خیا ل بازگشت به قدرت/ کسی سراغ روحانی را نمی‌گیرد

 

تابستان سال 1400، روحانی دولت را تحویل داد و تا اواخر 1401 کمتر به چشم خورد. او هم از قاب رسانه‌ها و هم از برپایی گعده‌های سیاسی دوری می‌کرد اما پس از فروکش‌کردن التهابات خیابانی و پایان اغتشاشات 1401، تصمیم گرفت جدی‌تر وارد گود سیاست شود. روحانی مطابق رسم معمول گذشته، سوار بر شکاف‌های موجود شد و با نطق‌ها و سخنانی آتشین، مسئله حجاب را برجسته و از آن به‌عنوان ابزاری برای حمله به نظام استفاده کرد. شیخ دیپلمات سعی داشت با جلب‌نظر طبقه متوسط و حمایت از مطالبات آنان دوباره به تحریک این جریان یپردازد و برای خود یارکشی کند و بدین جهت بود که به‌جای پرداختن به مشکلات اصلی کشور، چندین‌بار به موضوعات پیش‌پا افتاده‌ای چون گشت ارشاد و حجاب تاخت چون می‌دانست که برای طبقه حامی گذشته‌اش این مسائل ارجحیت بیشتری دارد. روحانی در سال 1402 بسیار فعال‌تر عمل و حتی عریان‌تر از گذشته دولت و مجلس را نوازش و با ادبیاتی تحقیرآمیز آنان را حداقلی خطاب کرد. او خطاب به دولت گفته بود: «دولتی که از ۳۵ درصد آرای غیرباطله انتخاب شده، معلوم است دارای چه شرایطی خواهد بود» و مجلس را جزو نهادهایی دانسته بود که برگرفته از اراده اقلیت حاکم است.

 

روحانی با ثبت‌نام در انتخابات مجلس خبرگان و قصدش برای نقش‌آفرینی در انتخابات مجلس با ارائه لیست، در نظر داشت که دوباره وارد گود سیاست شود اما شیخ دیپلمات در محاسباتش به خطا دچار شد و شورای‌نگهبان قلم قرمز به‌روی نام او کشید و بدین ترتیب مسیر ورود رسمی او به عرصه سیاست مسدود شد. اما نکته قابل توجه و بسیار مهم این رد صلاحیت و واکنش روحانی، سکوت فراگیر از سوی حامیان دیروزش در فضای سیاسی و اجتماعی است. نه اصلاح‌طلبان و نه بدنه‌ اجتماعی که روزی آرای بالایی را برای انتخاب او به صندوق ریختند، کوچک‌ترین واکنشی به این رد صلاحیت نداشته و گویا اساساً حسن روحانی وجود خارجی نداشته است!

 

شیخ دیپلمات که روزی با حمایت تمام قد سران اصلاحات و چهره‌های نامدار این جریان صاحب قدرت شد، حالا در وضعیتی است که هر تحول مهم مربوط به وی هم کوچک‌ترین اثری نداشته و او به یک عزلت همه‌جانبه‌ای دچار شده است و می‌توان نتیجه گرفت که همان‌طور که تئوریسین‌های اصلاحات از جمله سعید حجاریان و ابراهیم اصغرزاده ذکر کرده بودند، روحانی رحم اجاره‌ای این جریان برای مغلوب‌کردن اصول‌گرایان در انتخابات‌های اوایل دهه 90 بوده است!

 

در مقطع کنونی شیخ دیپلمات در وضعیت یک بازنده تمام‌عیار و همه‌جانبه قرار گرفته است. نه از سمت راست‌های میانه حمایتی دارد، نه اصلاح‌طلبان به او وقعی می‌نهند و نه از حامیان اجتماعی برخوردار است. او به یک تنهایی راهبردی دچار شده و چه‌بسا ردصلاحیت او برای انتخابات خبرگان، سرآغازی باشد بر پایان حیات سیاسی وی. 


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.113 seconds.